سال شروران سینما| آیا تغییری در راه خواهد بود؟
با ساخت فیلمهای کلیشهای و آبکی ابرقهرمانی و استفاده از فرمولهای نخ نما شده استودیوها دوران فیلمهای ابرقهرمانی دیگر رونق و هیاهو گذشته را ندارد. هرچند گهگاهی فیلمهایی چون Avengers: Endgame با استقبال طرفداران این دست فیلمها مواجه میشوند اما واقعیت این است که دیگر شنل و نقاب جواب نمیدهد. در خلاء این ابرقهرمانان افسانهای با قدرت های ماورائیشان، احساس میشود که ما وارد دوره پسا ابرقهرمانی شدهایم. و در غیاب آنها، ابرشروران و ضدقهرمانان هستند که برای تسلط بر پردههای سینما در سال 2024 مبارزه کردهاند.
به نظر میرسد تا حدودی، سینمای ابرقهرمانی به دهه 90 بازگشته است، زمانی که این ژانر عمدتاً متکی بر دنبالههای بتمن و اقتباس از کمیکهای کالت مانند The Crow و Tank Girl و Judge Dredd بود. در آن دوران، دو ناشر بزرگ کمیک بوک، مارول و دی سی، شروع به ساختن فیلمهایی برای شخصیتهای منفی خود کردند.
ونوم و ددپول نیز ابتدا به عنوان شخصیتهای شرور شناخته میشدند، اما بعدها به دلیل محبوبیتشان به ضدقهرمان تبدیل شدند و فیلمهای اختصاصی خود را دریافت کردند. فیلمهای ابرشرور امسال نیز از ایراد مشابهی رنج میبرند. آنها شخصیتهایی را که جذابیت اصلیشان به دلیل خشونت و تاریکیشان بوده است را، مهربان و روشنتر میکنند. ونوم همیشه به عنوان یک شرور، یک دشمن انتقامجو برای مرد عنکبوتی، جذابتر بوده است. اما سری فیلمها آن هرگز به ترسناک بودن او که باعث محبوبیتش شد نزدیک نمیشوند. تصور کنید به سال 1988 برگردید و به یک خواننده بگویید که نه تنها ونوم روزی سه گانه فیلمهای خودش را خواهد داشت، بلکه او به یک Midnight Run تکنفره، یک روتین شریک نامتعارف، تقلیل خواهد یافت.
فیلم Joker: Folie à Deux شخصیت آرتور فلک، با بازی واکین فینیکس، را بهعنوان یک فرد نادیدهگرفتهشده و قربانی سیستم به تصویر میکشد، و این رویکرد موجب از بین رفتن تمام قدرت روانپریشانه شخصیت او میشود. شما نیازی ندارید که یک طرفدار سرسخت باشید تا متوجه شوید که تبدیل کردن جوکر به یک فرد قابل ترحم، باعث کاهش جذابیت این شخصیت بزرگ میشود.اما آیا واقعاً باید به آرزوهای مبارزه با جرم یک قاتل روانی که دیوار چهارم را در هر فرصتی میشکند، اهمیت بدهیم؟
فیلمهای Venom و Joker، و احتمالا سایر فیلم های شخصیتهای ابرشرور، با مشکلی جدی و اخلاقی مواجه میشوند؛ و آن این است که تمام این فیلمها این مشکل را با تبدیل ضدقهرمانها به نسخههایی با فضایل و ارزشهای اخلاقی بیشتر حل میکنند که در نهایت ویژگیهای منحصربهفرد آنها را نقض میکند. در نتیجه، این فیلمها بهنوعی فیلمهای ابرقهرمانی با ظاهری از ابرشرور هستند.
این فیلمها بهنوعی یادآور فضای تاریک و تلخ دهه ۹۰ هستند، آن دوران فقط زمانی نبود که کمیکها به سمت خشونت و تاریکی افراطی گرایش پیدا کردند؛ بلکه دورهای بود که بازار کمیکها با انفجار فروش و سرمایهگذاری کلکسیونرها به اوج رسیدند و سپس به سرعت فروکش کردند. این روند در نهایت حتی به ورشکستگی مارول در سال ۱۹۹۶ منجر شد. باید گفت که با این روشی که استودیو های هالیوودی در پیش گرفتهاند و حتی شایدباید گفت که سینمای ابرقهرمانی نیز به همین مسیر در حال حرکت است، با داستانهایی از شخصیتهای شرور که آخرین جلوهها را از خود نشان میدهند باید زنگ خطری را برای این استودیو ها به خبرآورد.
باید منتظر ماند و دید تا در سال آینده این استودیو ها چه دست پختی را برای علاقهمندان این ژانر و سبک از فیلمها در نظر گرفتهاند.
دیدگاهتان را بنویسید